اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شلنگ زدن

نویسه گردانی: ŠLNG ZDN
شلنگ زدن . [ ش َ ل َ / ش ِ ل ِ / ل َ زَ دَ ] (مص مرکب ) با پا زدن . لگد زدن . شلنگ انداختن :
کدام صاحب آن صاحبی که دور عنانش
به پشتهای فلک میزند شلنگ ستاره .

حکیم زلالی (از آنندراج ).


... و در بحر حیرت شلنگ میزدند. (تاریخ گلستانه ).
پیک گردون کش ز انجم هست چندین رنگ رز
بر هوای آستانت میزند دایم شلنگ .

کاتبی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.