صحیر
نویسه گردانی:
ṢḤYR
صحیر. [ ص َ ] (ع اِ) آواز خر. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
صحیر. [ ص ُ ح َ ] (اِخ ) موضعی است بنزدیک فید. (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
صحیر. [ ص ُ ح َ ] (اِخ ) کوهی است شمالی قَطن . (منتهی الارب ). موضعی است بشمال جبل قَطن . (معجم البلدان ).
صهیر. [ ص َ ] (ع ص ) گداخته . (منتهی الارب ).
سحیر. [ س َ ] (ع ص ) بیمار شکم . || اسب بزرگ شکم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).