اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صدر

نویسه گردانی: ṢDR
صدر. [ ص َ ] (اِخ ) نام وی حاج سیداسماعیل فرزند سیدصدرالدین بن سیدصالح بن سیدمحمد شرف الدین بن سیدابراهیم زین العابدین است . وی از اکابر علمای امامیه ٔ قرن چهاردهم و از مراجع تقلید و مردی عابد و متورع و متقی بود. بسن 6 سالگی پدر را از دست بداد و سیدمحمدعلی معروف به آقا مجتهد برادر وی تربیت او را بعهده گرفت . صدر مقدمات و اندکی از سطوح را نزد برادر خویش فراگرفت و دیری نیز نزد شیخ محمدتقی صاحب هدایةالمسترشدین به تعلیم پرداخت و دروس سطح را بر او خواند و بفراگرفتن درس خارج پرداخت و به سال 1281 هَ . ق . اموال خود را به برادران خویش واگذارد و بعتبات رفت و فقه و اصول را نزد حاج میرزا محمدحسن شیرازی و شیخ راضی فراگرفت ، و هم بدانجا بعلوم منقول پرداخت و پس از رحلت میرزای شیرازی بکربلا شد و بتدریس اشتغال جست و گروهی از فحول علماء از شاگردان او محسوبند. سید صدر در روز سوم جمادی الاولی به سال 1337 بکاظمین درگذشت . (از ریحانة الادب ج 2 صص 461 - 462).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سدر. [ س َ / س ِ ] (اِ) کُنار راگویند و آن میوه ای است معروف شبیه به آلوچه و در هندوستان بسیار است و بعضی درخت کُنار را گفته اند. گرم و خشک...
سدر. [ س َ ] (ع مص ) فروهشتن موی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). فروگذاشتن موی . (تاج المصادر بیهقی ). || سراسیمه گردیدن و خیره شدن چشم شت...
سدر. [ س َ دِ ] (ع ص ) سراسیمه . (منتهی الارب ). متحیر. (اقرب الموارد). || خیره چشم . (منتهی الارب ). || (اِ) دریا. (منتهی الارب ) (اقرب الم...
سدر. [ س ُدْ دَ ] (معرب ، اِ) بازیی است که با آن قمار میکنند و آن فارسی سدر است . (المعرب جوالیقی ص 201). بازیچه ای است مر کودکان عرب را....
سدر. [ س ِ دَ ] ۞ (ع اِ) از اسمای دریاست . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.