ظبی
نویسه گردانی:
ẒBY
ظبی . [ ظَب ْی ْ ] (ع اِ) آهو. غزال . ابووَثاب . ج ، ظِباء، ظَبیات ، ظب ، ظُبی . و رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 45 شود. || اسب فربه . || نشان و داغی بعضی عرب را. || (اِخ ) نام مردی است . || نام وادیی است متعلق به بنی تغلب در ساحل فرات . || نام موضعی است . || نام ریگزاری است و برخی گفته اند نام شهری است نزدیک ذی قار و قول امروءالقیس را بدان تفسیر کنند :
و تعطوا برخص غیر شَثْن کأنّه
اساریع ظبی أو مساویک اسحل .
|| قرن ظبی ؛ کوهی است در دیار بنی اسد بین سعدیه و مُعاذة. || نام آبی است از غطفان و بنی جحاش بن سعدبن ذبیان . || عین ظبی ؛ موضعی است بین کوفه و شام . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
عمرو ضبی . [ ع َ رِ ض َب ْ بی ی ] (اِخ ) ابن یثربی بن بشر ضبی . از سوارکاران و رؤسای بنی ضبة در جاهلیت بود. سپس اسلام آورد، ولی به زیارت پ...
حسین ضبی . [ ح ُ س َ ن ِ ض ُب ْ بی ](اِخ ) ابن هارون ابوعبداﷲ بغدادی محدث . متوفی 378 هَ . ق . او راست : الامالی . (هدیة العارفین ج 1 ص 305).