عبس
نویسه گردانی:
ʽBS
عبس . [ ع َ ] (ع مص ) ترش کردن روی را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (المنجد).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
عابث . [ ب ِ ] (ع ص ) بازی کننده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : آدمی داند که خانه حادث است عنکبوتی نی که در وی عابث است .مولوی .روی به دفع...