عبس
نویسه گردانی:
ʽBS
عبس . [ ع َ ب َ ] (ع اِ) سرگین و پشک و جز آن خشک شده بر دنب ستور. (منتهی الارب ). بول و سرگین خشک . (غیاث اللغات ). آنچه از بول و سرگین خشک شده و بر دنب شتر چسبیده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). وَذَح . (اقرب الموارد). || شاش برده در فراش که بدان عادت کرده باشد و اثر آن بر بدن و فراش او نمایان بود. و در حدیث است انه کان أبرد من العبس ؛ أی العبد البوال . (اقرب الموارد). || (مص ) خشکیدن سرگین و پشک و جز آن بر دنب ستور. || خشک شدن ریم بر دست و اندام . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
عابث . [ ب ِ ] (ع ص ) بازی کننده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : آدمی داند که خانه حادث است عنکبوتی نی که در وی عابث است .مولوی .روی به دفع...