اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عرشة

نویسه گردانی: ʽRŠ
عرشة. [ ع ِ رَ ش َ ] (ع اِ) ج ِ عَرش . رجوع به عَرش شود. || ج ِ عُرش . رجوع به عُرش شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
عرشه . [ ع َ ش َ / ش ِ ] (از ع ، اِ) سطحی که مرتفعتر از اطراف خود باشد. (فرهنگ فارسی معین ).- عرشه ٔ کشتی ؛ سطح بالای کشتی . (از فرهنگ فارسی...
ارشح . [ اَ ش َ ] (ع ن تف ) اذکی : هو ارشح فؤاداً. (منتهی الأرب ). || تیزخاطر. (منتهی الأرب ).
چوب باریکی است که برای نواختن ویولون بکار می رود .
هاتک عرشه . [ ت ِ ک ُ ع َ ش ِ ] (اِخ ) لقب ملکی از ملوک حمیر است . (منتهی الارب ).
ارشه ارشه . [ اَ ش ِه ْ اَ ش ِه ْ / اُ ش ُه ْ اُ ش ُه ْ ] (ع صوت ) کلامی است که هنگام راندن شتر گویند و زیر دم او را خارند تا تیز رود. (از منت...
عرشه عقبی (poop deck) در کشتی های بادبانی قدیم عرشه نرده داری که بام کابین ناخدا در انتهای کشتی را تشکیل می دهد و محل مناسبی برای دیده بانی است. مأخوذ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.