علاک
نویسه گردانی:
ʽLAK
علاک . [ ع َل ْ لا ] (ع ص ) صمغفروش . (اقرب الموارد) (آنندراج ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
علاک . [ ع َ ] (ع اِ) آنچه خاییده شود. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء): ماذاق علاکاً؛ نچشیده است چیزی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
علاک . [ ع َ / ع ُ ] (ع اِ) درختی است حجازی . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
علاک . [ ع ُ ] (ع اِ) چیزی که اندک خاییده شود. (ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ).
الاک . [ اِل ْ لا ] (حرف ربط مرکب ) مخفف الاکه . مرکب از الا، ادات استثنا + که ، حرف ربط. مگر که . جز اینکه : پای طلب از روش فروماندمی بینم ...