علس
نویسه گردانی:
ʽLS
علس . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) ابن نعمان بن عمروبن عرفجةبن فاتک بن امری ءالقیس کندی . از کسانی است که بر پیغمبر (ص ) وارد شده است . (از الاصابة ج 4 قسم اول ص 262).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
علث . [ ع َ ل ِ ] (ع ص ) سخت جنگ . کسی که در جنگ پایدار باشد.(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || آنکه به غیر پدر خود منسوب باشد. (منتهی ال...
علث . [ ع ِ ] (ع اِ) آنچه بر غیر عادت و اختیار خورده شود. || پاره ای از چوب آتش زنه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ...
الص . [ اَ ل َص ص ] (ع ص ) ناگشاده دندان . (مصادر زوزنی )(مهذب الاسماء). ناگشاده دندان و آنکه هر دو دوش وی نزدیک باشد بگوش . (تاج المصادر بیه...
الس، یا هالیس، قِزِل ایرماق (سرخ رود)، بزرگترین رود آسیای صغیر به درازای 182‘1 کم. در وجه تسمیۀ آن گفتهاند که چون بارانهای سخت، خاک سرخ منطقهای را...