اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غرغر

نویسه گردانی: ḠRḠR
غرغر. [ غ ِ غ ِ ] (ع اِ) گیاهی است . (منتهی الارب ). گیاهی بهاری و مطبوع است و جز در کوه نروید و برگ آن شبیه به برگ خزامی (خیری صحرائی ) و گل آن سبز است . (از تاج العروس ). || ماکیان حبشی . یا ماکیان دشتی . (منتهی الارب ) ۞ . ماکیان بیابانی . (مقدمةالادب ). ماکیان دشتی . (دهار). نوعی از مرغ خانگی باشدو آن در حبشه بسیار است ، و بعضی گویند مرغ صحرائی است . (برهان قاطع). نوعی از مرغ است ، بعضی گفته اند که آن مرغ خانگی است و گروهی برآنند که صحرائی است . (جهانگیری ). دجاج حبشه ، و گفته اند دجاج بری . (از اقرب الموارد). قرقاول . (ناظم الاطباء). غرغرة یکی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). حُبَیش . رجوع به حبیش شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
قرقر. [ ق ُ ق ُ ] (اِخ ) نام مردی است . (منتهی الارب ).
قرقر کردن . [ ق ُ ق ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به غرغر کردن شود.
الم قرقر کردن . [ اَ ل َ ق ِ ق ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) تند و بد نوشتن . (یادداشت مؤلف ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.