اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غریق

نویسه گردانی: ḠRYQ
غریق . [ غ ُ رَ ] (ع ص مصغر) تصغیر غَرِق که به معنی فرورونده در آب است . (از معجم البلدان ). رجوع به غَرِق شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
قریق . [ ق َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب واقع در 30 هزارگزی جنوب باختری سراب و 11هزارگزی شوسه ٔ سراب به تبریز....
غریغ. [ غ ِ ی ِ ] (اِخ ) تلفظ عربی گریک ۞ . (از اعلام المنجد). رجوع به گریک شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.