اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قصر

نویسه گردانی: QṢR
قصر. [ ق ِ ص َ ] (ع مص ) کوتاه شدن . || (اِمص ) کوتاهی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَصارة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قصر خلیل . [ ق َ رِ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابرج بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 81 هزارگزی خاور اردکان و 3 هزارگزی راه فرعی خانی ...
قصر روناش . [ ق َ رِ رو ] (اِخ ) از دههای اهواز است که به دژپل [ دزفول ] معروف است . گروه بسیاری بدان منسوبند. (معجم البلدان ).
قصر قاجار. [ ق َ رِ ] (اِخ ) قریه ای به شمیران ، و زندان قصر قجر بدانجا است . و اکنون به شهر تهران پیوسته شده است .
قصرنواضح . [ ق َ رِ ن َ ض ِ ] (اِخ ) در بادیه ٔ بصره است و یک روز تا دجله فاصله دارد. (معجم البلدان ).
قصر کتامة. [ ق َ رِ ک ُ م َ ] (اِخ ) شهری است در جزیرةالخضراء اندلس . (معجم البلدان ).
قصر مقاتل . [ ق َ رِ م ُ ت ِ ] (اِخ ) قصری است بین عین التمر و شام . سکونی گوید: این قصر نزدیک قطقطانة و سلام و قریات واقع است . (معجم البلدان...
قصر کنکور. [ ق َ رِ ک َ ک ِ وَ ] (اِخ ) شهرکی است میان همدان و کرمانشاه ، و کسانی که در آن به حدیث مشغول بوده اند به قصری معروفند. (معجم ا...
قصر قرنبا. [ ق َ رِ ق َ رَم ْ ] (اِخ ) موضعی است به خراسان و گویند به مرو، و درآن وقعه ای برای عبداﷲبن حازم از بنی تمیم اتفاق افتاده است ...
قصر قضاعة. [ ق َ رِ ق ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است در اطراف بغداد نزدیک شهرابان از نواحی خالص . (معجم البلدان ).
قصر یعقوب . [ ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قنقری بالا از بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده واقع در 84 هزارگزی باختر سوریان و 12 هزارگزی ب...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۰ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.