اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قصر

نویسه گردانی: QṢR
قصر. [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد در 12 هزارگزی جنوب باختری فریمان و 10 هزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی مشهد به فریمان . جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 185 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
غسر. [ غ َ ] (ع مص ) برجستن گشن بی خواهش ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ): غسر الفحل الناقة؛ ضربها علی غیر ضبعة. (قطر المحیط). || سخت گرفتن ...
غسر. [ غ َ س َ ] (ع اِ)آنچه باد در پارگین اندازد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چیزی که باد در غدیر اندازد. (از اقرب الموارد).
غسر. [ غ َ س ِ ] (ع ص )کار درهم آمیخته و مشتبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
گریختن گاو یا گوسفند ماده از زیر گاو یا گوسفند نر در طول یک دوره‌ی پرواربندی. در محاوره در زمان "گریختن از یک مهلکه" به کار می رود. نگاه کنید به قسر
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.