اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قصة

نویسه گردانی: QṢ
قصة. [ ق ُص ْ ص َ ] (ع اِ) موی پیشانی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، قُصَص ، قِصاص . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
غصه دادن . [ غ ُص ْ ص َ / ص ِ دَ ] (مص مرکب ) غمگین کردن . رجوع به غصه شود.
غصه خوردن . [ غ ُص ْ ص َ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) غم و اندوه خوردن . غم و اندوه را در دل پنهان کردن و اظهار وی نکردن . (ناظم الاطباء). ر...
غصه افزودن . [ غ ُص ْ ص َ / ص ِ اَ دَ ] (مص مرکب ) غم و اندوه را افزودن : غصه مفزای سران را به ستیزخاصه کانفاس سران مغتنم است .خاقانی .
غصه ناک شدن . [ غ ُص ْ ص َ / ص ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غمناک و دلتنگ شدن : شَرَق ؛ غصه ناک شدن ، و منه شرق صدره ؛ ای ضاق . (منتهی الارب ).
غصه مرگ شدن . [ غ ُص ْص َ / ص ِ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مردن به سبب اندوه .
قصه دراز کردن . [ ق ِص ْ ص َ / ص ِ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از پرگوئی و بسیار گفتن سخنان بی فایده و بی ماحصل باشد. (برهان ) (انجمن آرای ن...
غصه فروخوردن . [ غ ُص ْ ص َ / ص ِ ف ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) غم را فروخوردن ونشاندن . کظم . خشم فروخوردن . (آنندراج ) : فرومیخورم غصه ٔ سین...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
حمیداله مصدق
۱۳۹۷/۰۷/۲۶
0
0

قصه برداشتن و قصه نمودن به معنای شکایت کردن وبیان خواسته.ازانجا که درگذشته افراد درمسیرشاهان وحاکمان میرفتند وشکایت خودرا باالای چوب میکردند تا شاه متوجه انها شود.این ترکیب رایج شد.هم قصه ی نانموده دانی...یعنی خداوندا توازشکایتو خواسته ای که هنوز نشان
داده نشده وبیان نشده اگاهی.

حمیداله مصدق
۱۳۹۷/۰۷/۲۶
0
0

قصه برداشتن به معنای شکایت کردن .قصه نمودن نیز هنین معنارادارد.چون درگذشته برای جلب توجه بزرگان افراد معترض درمسیر انها خواسته ی خودرا می نوشتند وانرابالای چوبی میبردند تا شاه یاحاکم متوجه درخواست انها شود به این کارقصه برداشتن وقصه نمودن(نشان دادن)میگفتند..


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.