اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کرسی

نویسه گردانی: KRSY
کرسی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است در ناحیه ٔ تته رستاق از نواحی نور مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 111 و ترجمه ٔ آن ص 150).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کرسی نشاندن . [ ک ُ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) نصب کردن کرسی .- به کرسی نشاندن ِ گفته ؛ قبولاندن آن . مدلل ساختن آن : نوای راستی سرمایه ٔ صاحب ...
کرثی ٔ. [ ک ِ ث ِءْ ] (ع اِ) ابر بلند رفته ٔ برهم نشسته . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ابر مرتفع متراکم . (از اقرب الموارد). || پوست بیرون...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.