اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کریچه

نویسه گردانی: KRYCH
کریچه . [ ک ُ / ک َ چ َ / چ ِ ] (اِ) کریجه . کریچ . کریج . خانه ٔ کوچک را گویند مطلقاً. (برهان ) :
که چو شه بر شکار کرد آهنگ
راند مرکب بدین کریچه ٔ تنگ .

نظامی .


داشت لقمان یکی کریچه ٔ تنگ
چون گلوگاه نای و سینه ٔ چنگ .

سنائی .


|| خانه ای که دهقانان از چوب و علف در کنار زراعت سازند. (برهان ). رجوع به کریج و کریچ شود. || بمعنی حفره و مغاک است . چاله . کریشک . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کریچه . [ ک ُ چ َ ] (اِخ ) تیره ای از شعبه ٔ شیبانی ایل عرب از ایلات خمسه ٔ فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).
معادل واکوئول ، یکی از اندامک های سلول (یاخته)، مصوب فرهنگتان
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.