اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کمال

نویسه گردانی: KMAL
کمال . [ ک َ ] (اِخ ) نام وی سید کمال کجکولی ، ساکن بلخ و معاصر امیرعلیشیر نوایی بود و گویند صد هزار بیت شعر گفته است . این مطلع از اوست :
ای روشنی از نور رخت دیده ٔ جان را
بر خاک نشانده قد تو سرو روان را.

(از رجال حبیب السیر ص 138).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) حسین ابیوردی . رجوع به حسین ابیوردی شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) حسین تقوی . رجوع به حسین تقوی شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) حسین رشیدی از وزرای شاه شجاع پسر امیر مبارزالدین محمد. (حبیب السیر چ خیام ، ج 3 ص 295). شاه شجاع پس از ...
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ](اِخ ) زیاد اصفهانی . از شاعرانی است که اشعار او درعراق معروف و مورد توجه بوده است . از اشعار اوست :این عرصه که ...
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) شاه حسین اصفهانی . رجوع به حسین اصفهانی و شاه حسین اصفهانی شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ](اِخ ) عبدالحمیدبن مولانا قطب الدین قرومی . از وزرای شاهرخ میرزا پسر امیرتیمور گورکانی بود که در زمان امیرتیمور نی...
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرحمن الرافعی . درزمان تکوداربن هلاکوخان سرپرست موقوفات تمامی متصرفات و ممالک وی بود. (از حبیب السی...
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرزاق بن احمدبن محمد مکنی به ابن صابونی و ابن فوطی . رجوع به ابن صابونی و ابن فوطی شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرزاق بن جلال الدین اسحاق سمرقندی مؤلف تاریخ مفید مطلعالسعدین است که در دو جلد به رشته ٔ تحریر کشید...
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) عبدالواسع النظامی پسر جمال الدین مطهر باخرزی ، در فن انشاء و تحریر مکاتیب و مناشیر مهارت کامل داشت و در او...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۱۳ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.