اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کمان پشت

نویسه گردانی: KMAN PŠT
کمان پشت .[ ک َ پ ُ ] (ص مرکب ) کوزپشت . (آنندراج ). آنکه پشت وی خمیده باشد. (ناظم الاطباء). گوژپشت . (فرهنگ فارسی معین ). آنکه پشت او چون کمان خمیده باشد :
قسم به صیدفکن غم کش کمان پشتی
که آه را ز دمش تیر بر نشان آمد.

ظهوری (از آنندراج ).


- گوژ کمان پشت ؛ در بیت زیر ظاهراً کنایه از آسمان و فلک است :
بزن تیری بدین گوژ کمان پشت
که چندین پشت بر پشت ترا کشت .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.