گال
نویسه گردانی:
GAL
گال . (فرانسوی ، اِ) بیماری جَرَب . گَری .
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۴ ثانیه
گال دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) فریب دادن . بازی دادن : تا جماعت مژده میدادند و گال کای فرج بادت مبارک اتصال .مولوی (از برهان قاطع چ معین )...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
پرنس د گال . [ پْرَ / پ ِ رَ دُ ] (اِخ ) ۞ (جزیره ٔ...) جزیره ای در جنوب آسیا در بغاز مالاکا دارای 60 هزار تن سکنه . مرکز آن قصبه ٔ اینانغ است...