گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گال نویسه گردانی: GAL گال . (اِخ ) ۞ نام قوم بزرگی است که در ازمنه ٔ قدیمه در کشور فرانسه و جهات نزدیک به آن از اروپا می زیستند و بنام دیگر، اینان را «کلت » یا «چلت » نیز میخواندند و بنظر احتمالی ، کلتها، شعبه ای ازاینان بوده اند. رجوع به کلمات ، کلت ، و گالیا شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی گال دادن گال دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) فریب دادن . بازی دادن : تا جماعت مژده میدادند و گال کای فرج بادت مبارک اتصال .مولوی (از برهان قاطع چ معین )... اونتاش گال این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. پرنس د گال پرنس د گال . [ پْرَ / پ ِ رَ دُ ] (اِخ ) ۞ (جزیره ٔ...) جزیره ای در جنوب آسیا در بغاز مالاکا دارای 60 هزار تن سکنه . مرکز آن قصبه ٔ اینانغ است... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود