اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لاری

نویسه گردانی: LARY
لاری . (اِخ ) صلاح الدین محمد. متوفی در حدود سال 930 هَ . ق . او راست تفسیر سوره ٔ قدر که برای اسکندر پاشا نوشته است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
خضری لاری . [ خ ِ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به خضری در این لغت نامه و فهرست کتابخانه ٔ مسجد سپهسالار ج 2 ص 210 شود.
صحبت لاری . [ ص ُ ب َ ت ِ ] (اِخ ) نام وی ملا محمدباقر متخلص به صحبت و از مردم بیرم لار از توابع فارس است . در بدایت حال در مدرسه ٔ قریه ٔ ...
لاری زنگو. [ زَ ] (اِخ ) دیهی است در یازده فرسنگی میانه ٔ شمال و مشرق شهر داراب . (فارس نامه ٔ ناصری ).
معصوم لاری . [ م َ م ِ ] (اِخ )(شاه ...) از معاشران حزین لاهیجی و از شاعران قرن دوازدهم بوده و به طبابت اشتغال داشته است . از اوست :بس که...
مکینه لاری . [ م َ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز است که 150 تن سکنه دارد و از طایفه ٔ حمید هستند. مکینه حاجی تق...
گرگین لاری . [ گ ُ ن ِ ](اِخ ) از حکام ولایات اطراف کرمان که گویند از نسل گرگین میلاد است . وی بندگی و فرمانبرداری امیرتیمور راپذیرفت . (از...
«عبدالغفور لاری»، ملقب به رضی الدین، از مشاهیر لارستان در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری و از شاگردان برجسته مولانا عبدالرحمان جامی و نیز استاد فخ...
اچمی. [اَ چُ]. (ا. فا). زبان لاری که با نام‌های اَچُمی و خودمونی نیز خوانده می‌شود، زبان مردم ساکن در جنوب فارس، غرب هرمزگان و شرق بوشهر است. این زبان...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.