اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لغب

نویسه گردانی: LḠB
لغب . [ ل َ ] (ع ص ، اِ) گوشت پاره ٔمیان دندان های پیشین . || پر تباه زرد ریزه ٔ مرغ . آن پر که از سوی شکم بود و آن بد بود. لغیب .(مهذب الاسماء). لغاب . || سخن تباه . || مرد سست و گول . || تیر هیچکاره ٔ نیکوناتراشیده . لغاب . || (اِخ ) ریش َ بِلَغْب (مجهولاً)؛ لقب برادر تأبط شرّا. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
لقب دادن . [ل َ ق َ دَ ] (مص مرکب ) تلقیب . (تاج المصادر). لبز. (منتهی الارب ). لقب نهادن . لقب کردن . نبز : هر لقب کاو داده آن مبدل نشدآنکه...
لقب کردن . [ ل َ ق َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لقب دادن . لقب نهادن : کی شود زندان تاری مر ترا بستان خوش گرچه زندان را به دستانها کنی بستان لقب...
لقب نهادن . [ ل َ ق َ ن ِ / ن َدَ ] (مص مرکب ) لقس . (تاج المصادر). لقب دادن . نَبْز. تنبیز. (منتهی الارب ). لقب کردن . لبز : بنده را نام خویش...
بشیر امی لقب . [ ب َ رِ اُ م ْ می ل َ ق َ ] (ترکیب وصفی ). کنایه از حضرت رسول (ص ) (انجمن آرا).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.