اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مآکل

نویسه گردانی: MʼAKL
مآکل . [ م َ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ مَأکَل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ مأکل که مصدر میمی است به معنی خوردن و اطلاق این بر مأکول بطریق مجاز است از قبیل اطلاق مصدر بر مفعول چنانکه خلق به معنی مخلوق . (غیاث ). چیزهای خوردنی و خوردنیها. (ناظم الاطباء) : شاید که شیر از تشدید و تکلیفی که ... بر خود نهاده است و از مآکل و مطاعم لطیف و دلخواه برنبات و میوه خوردن اقتصار کرده عاجز آید و... (مرزبان نامه ص 224). چه او را در مآکل و ملابس و همه ٔ حالات به علاءالدین مشتبه بایستی زیست . (جهانگشای جوینی ).
- مآکل و مشارب ؛ خوردنیها و نوشیدنیها. (ناظم الاطباء) : زاهد کسی باشد که او را به آنچه تعلق به دنیا دارد مانند مآکل و مشارب رغبت نبود. (اوصاف الاشراف ص 22).
- ملابس و مآکل ؛ پوشاکها و خوردنیها. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
معکل . [ م ِ ک َ ] (ع اِ) سوزن و آلت دوختن که شبانان با خود دارند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازناظم الاطباء). سوزن چوپان که از درخت گیرد....
معکل . [ م َ ک َ ] (ع اِ)جایی که در آن کسی را نگاه می دارند. (ناظم الاطباء).جایی که کسی را در آن حبس کنند یا بر زمین زنند. (از اقرب المو...
مأکل . [ م َءْ ک َ ] (ع اِ) طعام و خوردنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، مآکل . (ناظم الاطباء). || کسب . (منتهی الارب ) (آنن...
مأکل . [ م َءْ ک َ ] (ع مص ) خوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اکل . رجوع به اکل شود. || معدوم ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.