مائق
نویسه گردانی:
MAʼQ
مائق . [ ءِ ] (ع ص ) رجوع به مایق شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
معیق .[ م َ ] (ع ص ) ژرف و دورتک . (ناظم الاطباء). عمیق . (اقرب الموارد). نهر معیق ؛ جوی دورتک . (منتهی الارب ).
مایق دشت . [ ی ِ دَ ] (اِخ ) قریه ای است از ناحیه ٔ استوا از نواحی نیشابور. (از معجم البلدان ).