اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مایل

نویسه گردانی: MAYL
مایل . [ ی ِ ] (اِخ ) قلیج خان بیک از ایماق کراملو طایفه ٔ شاملو و معاصر شاه عباس بود و از جانب او داروغگی ری را داشت و به جهت حسن سلوکش وی را شیخ الاسلام حکام گفته اند. او راست :
نسیم صبح بر مجروح نیش است
حریر جامه بر بیمار بار است
گهر در چشم محنت دیده سنگ است
سمن در پای ره گم کرده خار است .

(از آتشکده ٔ آذر چ سیدجعفر شهیدی ص 21).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
کهریزک مایل کندی . [ ک َ زَ ی ِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قلعه دره سی است که در بخش حومه ٔ شهرستان ماکو واقع است و 104 تن سکنه دارد. (از ف...
معیل . [ م َ ] (ع مص ) نیازمند و درویش گردیدن . عَیل . عَیلَة. عُیول . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || حاجتمند گردانید...
معیل . [ م ُ ی ِ ] (ع ص ) رجوع به ماده ٔ بعد شود.
معیل . [ م ُ] ۞ (ع ص ) مرد بسیارعیال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). شخصی که بسیار عیال دارد. (غیاث ) (آنندراج ). مرد بسی...
معیل . [ م ُ ع َی ْ ی َ ] (ع ص ) به خود رهاشده . یله شده . (از اقرب الموارد). || کسی که غذای او تباه گشته باشد. (از ذیل اقرب الموارد).
مائل . [ ءِ ] (ع ص ) مایل . چفسان . زنی که خمان و چمان رود از ناز و گردنکشی ،یا مائل است از طاعت خدای و آنچه او را لازم است از حفظ فروج ، ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.