اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

متکثر

نویسه گردانی: MTKṮR
متکثر. [ م ُ ت َ ک َث ْ ث ِ ] (ع ص ) افزوده ومتزاید. (ناظم الاطباء). بسیار. (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) : پس اگر چنین نیست ، و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگریست ، یک جوهر شش صفت متکثر باشد، متوحد و منفرد نباشد. (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 65). و چون فنون علم متکثر و متعدد است ... (تجارب السلف ). و رجوع به تکثر شود. || توانگر و دولتمند. || کسی که وانمود کند به چیزی که دارا نیست . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
متکسر. [ م ُ ت َ ک َس ْ س ِ ] (ع ص ) شکننده و شکسته شونده . (آنندراج ) (غیاث ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شکسته شده . (ناظم الاطباء)....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.