گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مدنی نویسه گردانی: MDNY مدنی . [ م ُ نا ] ۞ (ع ص ) مرد ضعیف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی علی مدنی علی مدنی . [ ع َ ی ِ م َ دَ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی زهری شروانی مدنی حنفی . رجوع به علی شروانی شود. نافع مدنی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. جامعه مدنی جامعه مدنی به مجموع سازمانها و نهادهای مدنی و اجتماعی داوطلبانهای اشاره دارد که بنیان جامعهای پویا را پی میریزند و از نظر داوطلبانهبودن، در تضاد ... زندگی مدنی به معنی زندگی بر اساس قوانین مدنی و شهری مدنی الطبع این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. حسین مدنی حسین مدنی .[ ح ُ س َ ن ِ م َ دَ ] (اِخ ) ابن حسن شامی هتاری شافعی فرضی . که در 1130 هَ . ق . درگذشت . او راست : «ابدع ماکان و اجود ما یستفید».... حکمت مدنی حکمت مدنی . [ ح ِ م َ ت ِ م َ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) علم سیاست مدن . قوانین انتظام مدینه . داری مدنی داری مدنی . [ ی ِ م َ دَ نی ی ] (اِخ )شاعری است و او را سی ورقه شعر است . (ابن الندیم ). دینار مدنی دینار مدنی . [ رِ م َ دَ نی ی ] (اِخ ) رجوع به ابوعبداﷲ القراظ شود. علوی مدنی علوی مدنی . [ ع َ ل َ ی ِ م َ دَ ] (اِخ ) شخص نابینائی بود که به نوشته ٔ تاریخ گزیده در عهد سلطان ملکشاه ، وقتی احمدبن عبدالملک عطاش اسماعی... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود