اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مسجد

نویسه گردانی: MSJD
مسجد. [ م َ ج َ ] (ع اِ) پیشانی . (منتهی الارب ). پیشانی شخص که اثر سجده بر آن بماند. (از اقرب الموارد). در لغت به معنی سجده گاه ، و در اصطلاح علما، موضع سجود را گویند هر جا که باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). هر یک از هفت جای مرد که گاه سجده بر زمین رسد. آنجا که بر زمین نشیند در سجود از پیشانی و نوک پا و زانو و کف دست . آنجای که بر زمین رسد از پیشانی گاه سجود. آنجا که بر زمین رسد از اندام آدمی گاه سجده و آن هفت است . ج ، مَساجِد. (اقرب الموارد). رجوع به مساجد و مساجد سبعة شود. || نماز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مزگت و مَسجِد. (از اقرب الموارد). رجوع به مسجِد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
خرابه مسجد. [ خ َ ب ِ م َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان . واقع در ده هزارگزی جنوب خاوری کردکوی و دوهزارگ...
مسجد عباسی . [ م َ ج ِ دِ ع َب ْ با ] (اِخ ) یا مسجد شاه . از مساجد عهد شاه عباس اول در اصفهان . رجوع به اصفهان شود.
مسجد قطبیه . [ م َ ج ِ دِ ق ُ بی ی َ ] (اِخ ) مسجدی در اصفهان . رجوع به اصفهان شود.
مسجد سلیمان . [ م َ ج ِ س ُ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) شهر مسجدسلیمان در 145هزارگزی شمال شرقی اهواز در طول 39 درجه و 17 دقیقه و 30 ثانیه و عرض 31 درج...
مسجد ورامین . [ م َ ج ِ دِ وَ ] (اِخ )رجوع به جامع ورامین و جغرافیای سیاسی کیهان شود.
دو ستون کنار گنبد مسجد را گلدسته گویند.
مسجد جامع قم . [ م َ ج ِ دِ م ِ ع ِ ق ُ ] (اِخ ) رجوع به جامع قم شود.
مسجد ابراهیم . [ م َ ج ِ دِ اِ ] (اِخ ) شهری است به شام ، از فلسطین بر حد میان مصر و شام . و روضه ٔ ابراهیم و اسحاق و یعقوب صلوات اﷲ علیهم آ...
مسجد سلطانیه . [ م َ ج ِ دِ س ُ نی ی َ ] (اِخ ) رجوع به جامع سلطانیه شود.
مسجد ساروتقی . [ م َ ج ِ دِ ت َ ] (اِخ ) از بناهای عهد شاه عباس دوم در اصفهان . رجوع به اصفهان در ردیف خود شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۱ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.