اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معدة

نویسه گردانی: MʽD
معدة. [ م ُ ع ِدْ دَ ] (ع ص ) تأنیث مُعِدّ. رجوع به معد شود. || (اصطلاح فلسفی ) رجوع به ترکیب علل معده ذیل علل و معدات شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
انقلاب معده . [ اِ ق ِ ب ِ م ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیرون افکندن خورده ٔ گوارده . (یادداشت مؤلف ).
خرگوش ماده . [ خ َ ش ِ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ارنب . عِکْرِش . (منتهی الارب ).
اشترمرغ ماده . [ اُ ت ُ م ُ غ ِ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هَیْقَم . هیق . (منتهی الارب ).
آلت و تناسل واژه هایی عربی و ماده پارسی است و جایگزین آنها این واژه هاست: مادگی mâdegi، کس kos (پارسی نو)، گبها gabhâ (سنسکریت: gabha)، باهاگ bâhâg (س...
دو گناد و اویدوکت متقارن دو طرفه در رویان پرندگان رشد و تکامل می یابند.عموما در پرندگان و به هر حال درتمام گونه های اهلی تخمدان وایدوکت چپ رشد وتکامل ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.