مقلم
نویسه گردانی:
MQLM
مقلم . [ م ُ ق َل ْ ل َ ] (ع ص ) زن بیوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || چیده ناخن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تقلیم شود. || مقلم الظفر؛ مرد سست و بددل ذلیل و خوار. کلیل الظفر. (منتهی الارب ). مرد سست و ضعیف . (ناظم الاطباء). رجل مقلوم الظفر و مقلم الظفر؛ مرد ضعیف و ذلیل . کلیل الظفر. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مقلم . [ م ِ ل َ ] (ع اِ) غلاف نره ٔ شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نره ٔ اشتر. (دهار). نره ٔ شتر و قوچ و گاو نر و گویند کنا...
مقلم . [ م َل َ ] (ع اِ) تندی نیزه . ج ، مقالم . (ناظم الاطباء).
مغلم . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) تیزشهوت گرداننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). و رجوع به اِغلام شود. || شهوتی . تیزشهوت . (از ناظم الاطباء) (از ف...