گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مهر نویسه گردانی: MHR مهر. [ م ُ ] (اِ) هرچیز گرد کروی شکل . مخفف مهره : دو مهر است با من که چون آفتاب بتابد شب تیره چون بیند آب .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه واژه معنی مهر پیوستن مهر پیوستن . [ م ِ پ َی ْ / پ ِی ْ وَ ت َ ] (مص مرکب ) دوست شدن . دوستی پیدا آوردن . در محبت گشودن : نپیوست خواهد جهان با تو مهرنه نیز آشکارا ن... مهر افکندن مهر افکندن . [ م ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بیرون کردن مهر و دوستی کسی از دل . دل برداشتن از کسی . || مورد محبت قرار دادن کسی یا چیزی را. دل... افسرده مهر افسرده مهر. [ اَ س ُ دَ / دِ م ِ] (ص مرکب ) کنایه از کم مهر. (آنندراج ) : از این افسرده مهران بوی دلسوزی نمی آیدز پای گل بخاک لاله زاری میکش... برزین مهر برزین مهر. [ ب َ / ب ُ م ِ ] (اِخ ) آذرمهربرزین . آذربرزین مهر. رجوع به آذربرزین مهر شود. مهر سلیمان مهر سلیمان . [ م ُ رِ س ُ ل َ / ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ گیاهی است از دسته ٔمارچوبه ها و از تیره ٔ سوسنی ها. ساقه ٔ زیرین این گیاه هر ... مهر سلیمان مهر سلیمان . [ م ُ رِ س ُ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) خاتم سلیمان . انگشتر سلیمان که گویند اسم اعظم الهی بر آن نقش بود و قدرت سلطنت و سلطه ٔ سلیمان ... مهر ورزیدن مهر ورزیدن . [ م ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) دوستی کردن . محبت کردن . عاشق بودن . عشق باختن . عشق ورزیدن : کمتر از ذره نه ای پست مشو مهر بورزتا به ... مهر خاوران مهر خاوران . [ م ِ رِ وَ ] (اِخ ) مراد حکیم انوری ابیوردی است که از خاوران ، ولایتی از خراسان بوده است و در آغاز خاوری تخلص می کرده . (از بر... کی آریا مهر این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. مهر استامپی مهر تخت که نقشش را بر سطحی هموار حک کرده یا به نوعی در آورده باشند. مقابل مهر استوانه ای یا به قول انگلیسیان سیلیندریکال. هخامنشیان هر دو قسم را داش... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۹ ۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود