اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نفس

نویسه گردانی: NFS
نفس . [ ن ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نفساء. رجوع به نفساء شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
نفس شمر. [ ن َ ف َ ش ُ م َ ] (نف مرکب ) رقیب .مراقب . گماشته بر کسی که جزئیات حال او را بنگرد.
نفس شوم . [ ن َ ف َ ] (ص مرکب ) آنکه گفتار او شومی و نحوست داشته باشد. (آنندراج ). آنکه گفتار وی شوم و نامبارک باشد. (ناظم الاطباء). نامبارک...
نیک نفس . [ ن َ] (ص مرکب ) نیک نهاد. نیک ذات . (آنندراج ). خوش نفس . خوش فطرت . (ناظم الاطباء). خوش ذات . (فرهنگ فارسی معین ).
نیم نفس . [ ن َ ف َ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) لحظه ای . زمانی بسیار اندک و کوتاه : پیش و پس اوراق جهان نیم نفس نیست خوش دل چه به عمر خود و مرگ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عِزّتِ نَفس. مناعت. شرافت. (منبع: فرهنگ فارسی معین). استکبار. مناعتِ طبع. عالیجنابی: "و فایده در تعلم حرمت ذات و عزت نفس است." (کلیله و دمنه). "در ...
گرمای نفس، . گرمی نفس
این اصطلاح تازى (اربى) است و سپارش مى شود بجاى آن از این ساخته هاى پیشنهادى بهره جویید ؛ منومندى Manomandi ( من(ضمیر اول شخص) + اومند(مند : پسوند)...
نفس‌گیر. {نَ فَ}. (نف مرکب ). ویژگی حرکات، حالات، مناظر، موقعیت‌ها و صحنه‌های هیجان‌انگیز و تکان دهنده. معمولا در تأئید و تحسین بکار رود. در انگلیسی b...
nafase-amiq این دو واژه اربی است و پارسی جایگزین، این است: سونانک sunãnak (پارسی دری. برهان قاطع)
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۶ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.