اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نم نم

نویسه گردانی: NM NM
نم نم . [ ن َ ن َ ] (ص مرکب ) باران نم نم ؛ بارانی اندک با قطره هائی خرد. || (ق مرکب ) نم نم باریدن ؛ نم نمک باران آمدن . کم و با دانه های خرد باریدن . (یادداشت مؤلف ). || نم نم نوشیدن (خوردن )؛ قطره قطره و اندک اندک صرف کردن . کم کم و با فاصله نوشیدن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
نمنم . [ ن َ ن َ ] (ع مص ) نقش کردن . زینت دادن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نمنمة شود. || (اِ) منجوق های ریزریز که به وسیله ٔ آنها قاب ...
نمنم . [ ن ُ ن ُ ] (ع اِ) سپیدی که بر ناخن جوانان پدید آید. نِمْنِم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واحد آن نمنمة است .
نمنم . [ ن ِ ن ِ ] (ع اِ) سپیدی های ناخن . (فرهنگ خطی ). نُمْنُم . (منتهی الارب ). رجوع به نُمْنُم شود. || نشان و خط که باد بر خاک گذارد. ...
رنگ و نم گرفتن . [ رَ گ ُ ن َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رونق و صفا گرفتن . شأن و شوکت پیدا کردن . رنگ و بوی گرفتن . رنگ و آب گرفتن . رجوع به ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.