اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

واقعه دیده

نویسه گردانی: WʼQʽH DYDH
واقعه دیده . [ ق ِ ع َ / ع ِ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کارآزموده . (آنندراج ). مرد مجرب و آزموده . (ناظم الاطباء). جنگ دیده : تنی چند ازمردان واقعه دیده ٔ کارآزموده بفرستادند. (گلستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.