وثیب
نویسه گردانی:
WṮYB
وثیب . [ وَ ] (ع مص ) وثب . وثبان . وثوب . وثاب . برجستن . (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). جهیدن و برخاستن و ایستادن . (اقرب الموارد). || نشستن ، در لغت حمیر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به وثب و وثاب شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
وسیب . [ وَ ] (ع مص ) بسیارگیاه شدن زمین . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به وسب شود.