اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وزارت

نویسه گردانی: WZʼRT
وزارت . [ وِ رَ ] (از ع اِمص ) وزارة. وزیر بودن . وزیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شغل وزیر. (ناظم الاطباء). شغل و مقام وزیر. (فرهنگ فارسی معین ) : شغل وزارت ری و جبال و آن نواحی مهمتر شغلهاست . (تاریخ بیهقی ). باری چند امیر محمود گفته بود که قاضی را وزارت شاید. (تاریخ بیهقی ). آلب ارسلان ... وزارت بر نظام الملک حسن طوسی مقرر کرد. (فرهنگ فارسی معین از سلجوقنامه ٔ حسن وزیری چ خاور ص 23).
بر آسمان وزارت گر انجم هنرستی
وزارت و هنر امروز در شکار منندی .

خاقانی .


نجم سعادتش در ترقی بود تا به اوج وزارت رسید. (گلستان سعدی ). رجوع به وزیر شود. || نیابت حکومت (عهد مغول ). (فرهنگ فارسی معین از قزوینی ، یغما 7:7 ص 296، 297).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
این واژه عربی شده از ویچیر در زبان پهلوی است؛ و پارسی جایگزین این است: سژیباد sažibâd (سژیب sažib از سنسکریت: saĉiva: وزیر+ پسوند مکان ساز پهلوی «...
وزیراد = وزارت / وزارتخانه ministry
این واژه تازى (اربى) است و از واژه وزیر مى آید و خود واژه وزیر دراصل پارسى و پهلوى بوده به صورت ویچیر/وچیر/وژیر Vichir/Vachir/Vazhir و برابر واژه وزار...
وزیراد برون‌مرز(ی) وزارت= وزیراد خارجه=برون‌مرز
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.