وصوب
نویسه گردانی:
WṢWB
وصوب . [ وُ ] (ع مص ) دائم شدن . (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). پاییدن و ثابت گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): وصب علی الامر وصوباً؛ همیشگی ورزید بر آن و نیکو ایستادگی نمود بر آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مواظبت کردن و نیکو قیام نمودن بر امری . (از اقرب الموارد). || واجب و لازم گشتن وام : وصب الدین ؛ وجب . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
وثوب . [ وُ] (ع مص ) وثب . وثاب . وثبان . برجستن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جهیدن و برخاستن و ایستادن . (از اقرب الموارد). ...
وسوب . [ وُ ] (ع اِ) ج ِ وَسْب ، و آن چوبی است که نزدیکی تگ چاه اندازند چو خاکش ریزان باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به وسب...