اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هات

نویسه گردانی: HAT
هات . [ ت ِ ](ع اِ فعل ) به معنی به من بده : هات یا رجل ؛ بده ای مرد. هاتی یا امراءة؛ بده ای زن . هاتیا یا رجلان و یا امرأتان و هاتوا یا رجال و هاتین یا نساء، مثل عاطین . و گویند: هاِت نه هاتیت و هات ان کانت بک مهاتاة و ما اهاتیک کما تقول ما اعاطیک و لاتقول منه هاتیت ولاینهی بها. اصل هات ِ «آت » امر از آتی بوده است بعد همزه به ها بدل شده است ، مانند: هیا و هراق ... (از اقرب الموارد). || ببخش . بده . (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
در حلقه ٔ گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا. ۞

حافظ (دیوان چ قزوینی ص 5).


|| بیار. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
گر بخواهی تابدانی گوش دار
ور بدانی گوش من زی توست هات .

ناصرخسرو (دیوان چ کتابخانه ٔ طهران ص 79).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
هات . (هندی ، اِ) نام هندی استخوان است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
به چم و مانای آمد است هنوز در زبانهای کردی و لکی بکار میرود و در زبان باستان و اوستا از "هاتن" و " هت" گرفته شده است.
نزدیکترین کلمه به هات کلمه ءات یا أتنا میباشد که معنای بده را نتیجه میدهد و هبوا هم فعل امر از ریشه هَبَّ،یَهُبُّ و مصدر هُبوب، به معنی بیدار شدن از ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.