اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هم چندان

نویسه گردانی: HM CNDʼN
هم چندان . [ هََ چ َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) هم چند. برابر. مساوی . به اندازه .(یادداشت مؤلف ) : به کشتن مسیلمه فریفته نشوی که دو همچندان اندر حصار مرد است . (تاریخ بلعمی ). خلافت وی همچندان بود که پادشاهی شیرویه ، یعنی شش ماه . (تاریخ بلعمی ). دو تن کشته شده بودند و همچندان اسیر بودند. (تاریخ بلعمی ). و رجوع به همچند شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.