اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هوء

نویسه گردانی: HWʼ
هوء. [ هََ وْءْ ] (ع مص ) بلند گردانیدن چیزی را. || شادمان شدن به کسی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
حمل هو ذوهو. [ ح َ ل ِ هَُ وَ هَُ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمل مواطات اقتضاء آن کند که موضوع و محمول را اتحاد بود بوجهی ، و مغایرت بوجهی...
قید بما هو موجود به این اشاره دارد که علت بحث در خصوص موجود به جهت موجود بودنش است
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
های و هو کردن . [ ی ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آه وناله و افغان کردن . غوغای ماتم زدگان و مصیبت دیدگان سر دادن . گریه و زاری و نوحه سرایی کردن ...
نهنگان حقیقی (نیک[۱] نهنگان، هو [۲]نهنگان) یا نهنگان سیاه، سه گونه از نهنگان بالین از سرده Eubaleena هستند: نهنگ حقیقی اطلس شمالی (E. glacialis)، نهنگ...
های و هو برگرفتن . [ ی ُ ب َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) شور و غوغای طرب به پا کردن . هیاهوی مستی آغاز کردن . هایاهوی سر دادن : لب خوشدلی های ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.