اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یافته

نویسه گردانی: YAFTH
یافته . [ ت َ ] (اِخ ) کوهی است در غرب ایران نزدیک خرم آباد میان قلیان کوه و اشتران کوه . (جغرافیای غرب ایران ص 29).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۱ ثانیه
توسعه یافته ، پهن شده ، امتداد یافته
هر چیز مثبتی که بدون زحمت و اندیشه بچنگ آمده باشد!
شکست یافته . [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) شکست و ترک برداشته چون دیوار، ظروف و غیره . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به شکست یافتن شود. |...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نجات یافته . [ ن َ / ن ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) رسته . رهیده . رستگار.
دشنام یافته . [ دُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) ناسزا شنیده . دشنام شنیده . فحش خورده . فحش داده شده . سرزنش شده . (ناظم الاطباء). شتیم . (از منتهی...
تربیت یافته . [ ت َ ی َ یا ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) پرورده . تعلیم گرفته : تربیت یافتگان مهد امکان و گذشتگان بنی نوع انسان . (حبیب السیر ج 3...
تهذیب یافته .[ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) خوش خلق شده و باادب گشته و نیک تربیت یافته . (ناظم الاطباء). رجوع به تهذیب شود.
دستوری یافته . [ دَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) مرخص . مأذون . مجاز.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.