اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ید

نویسه گردانی: YD
ید. [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ یکی از بسایط به رنگ خاکستری که به کبودی زند با برقی فلزی به وزن مخصوص 4/940 و در 1135/4 درجه حرارت ذوب شود و چون آن را گرم کنند بخاری کبود از وی ساطع شود. ید را از خاکستر بزغسمه ها و غوکجامه ها گیرند. (یادداشت مؤلف ). عنصری است با علامت اختصاری I به جرم اتمی 90 و 126 و عدد اتمی 53. جسمی است متبلور، جامد، به رنگ بنفش تیره با سنگینی ویژه 4/95 که در 114 ذوب و در 184 درجه ٔ صدبخشی می جوشد. خیلی فرار است . بخارهای آن رنگ بنفش دارند. در آب بسختی و درالکل بهتر حل می شود (تنتورید) و در محلول یدور پتاسیم بخوبی محلول است . ترکیبات آن در خاکستر گیاهان دریایی وجود دارد. یدات سدیم به فورمول Nalo3 در شوره ٔشیلی یافت می شود. یکی از عناصر ضروری برای خوب کار کردن غده ٔ تیروئید در پستانداران است . در پزشکی و تجزیه های شیمیایی و عکاسی مورد استعمال دارد. (فرهنگ اصطلاحات علمی ). از ترکیبات مهم شیمیایی آن : یدور پتاسیم ، یدور فسفر، یدور نقره ، یدور متلین و یدور سدیم است . رجوع به فهرست کتابهای روش تهیه ٔ مواد آلی ، کارآموزی داروسازی ، گیاه شناسی ثابتی و درمان شناسی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ید. [ ی َ ] (ع اِ) دست یعنی از منکب تا انگشتان و یا کف دست و مؤنث آید و اصل آن یَدْی ٌ می باشد و یَدان تثنیه ٔ آن . ج ، اَیدی ، یدی [ ی ُ / ی َ / ی ِ...
خلع ید کردن . [ خ َ ع ِ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را ازدست کسی درآوردن . بسلطه ٔ کسی بر چیزی خاتمه دادن .
صاحب ید بیضا. [ح ِ ب ِ ی َ دِ ب َ ] (اِخ ) کنایه از حضرت موسی است . || (ص مرکب ) در اصطلاح عامیانه ، کسی را گویندکه شکوه و جلالی داشته با...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.