اجازه ویرایش برای همه اعضا

طلا

نویسه گردانی: ṬLA
این واژه درحقیقت هندى تبار است و پیش از اسلام وارد زبان پارسى و تازیان (اربان) از پارسى برداشته اند! درست آن است که آن را "تلا" Tala بنویسیم. همتاهاى آن در زبان پارسى اینهاست: زر Zar (پهلوى: تلا) ، تابا Taba (پهلوى: تلا ، زر ) ، دَبا Daba (پهلوى : تلا
، زر) ، دَرَنیا Darania (پهلوى: تلا ، زر) زبا Zaba (پهلوى: تلا ، زر) ، واژو Vazhu (سانسکریت: تلا ، زر) ، کاژا Kazha (سانسکریت: تلا، زر) ، سووارنا Suvarna (سانسکریت : تلا ، زر)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
آب طلع. [ ب ِ طَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ظاهراً عرقی که از شکوفه ٔ خرما گیرند و امروز آن را طلعانه گویند : و از وی [ از فارس ] آب گل و آب...
زرکوب ، طلا کوب
لفت طلع. [ ل ِ طَ ] (اِخ ) موضعی است . (از معجم البلدان ).
دریاچه ٔ تلا. [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ ت َ ] (اِخ ) بحیره ٔ ارمیه . دریاچه ٔ رضائیه . رجوع به ارمیه و بحیره ٔ ارمیه و رضائیه در ردیفهای خود شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.