اجازه ویرایش برای همه اعضا

وزن

نویسه گردانی: WZN
این واژه تبارانه پارسى ست یعنى خودش پارسى نیست ولى سرچشمه اش پهلوى ست واژه ى مازینا Mazina در پهلوى به معنى ترازو و وزن کننده است و تازیان (اربان) این واژه را از پارسى برداشته و معرب ساخته اند و تبدیل گشته به " میزان" سپس آن را بر وزن مِفْعال تصور کرده
اند و ریشه سه حرفى و.ز.ن را از آن بُرون کشیده اند. و سپس ساخته اند وَزْن ، اوزان ، موزون ، وزین ، وزانة ، توزین ، موازنه ، توازن!!!!!!! همتایان این واژه در پارسى اینها هستند: سَنج Sanj (پهلوى: وزن - در پهلوى سَختَن/سنجیدن: وزن کردن ، ارزیابى کردن ) ، تَراز
Taraz (پهلوى: وزن - در پهلوى ترازیدن/ترازاندن/ترازینیتن : معادل-هموزن-میزان کردن) ، گَریمَن Gariman (سانسکریت: وزن) ، میتى Miti (سانسکریت: وزن)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
وزن خوانی . [ وَ خوا / خا ] (حامص مرکب ) خواندن یک قطعه موسیقی بدون آهنگ و نگاه داشتن حرکات میزان به وسیله ٔ دست . در ارکسترهای بزرگ ، ره...
وزن نهادن . [ وَ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) قدرو ارزشی برای چیزی دانستن . مهم دانستن : دمنه گفت : ملک کار او را چندین وزن ننهد و اگر فرماید...
وزن آوردن . [ وَ وَ دَ ] (مص مرکب ) وزن آردن . وزن داشتن . سنگینی داشتن . (یادداشت مرحوم دهخدا): مشقت طاعت در جنب نجات آخرت وزنی نیارد.(...
نان گرد که در خانه ها در تنور پخته شود. نسبت به نان پرکی و نان راحی لک تر (ظخیم تر) میباشد. در روستا های افغانستان هنوز هم زنان آنرا می پزند
وضن . [ وَ ] (ع مص ) دوتا کردن بعض چیزی را بر بعض . (منتهی الارب ). دوچند گردانیدن . (منتهی الارب ). || بر یکدیگر نهادن . (منتهی الارب ) (اقرب...
وضن . [ وُ ض ُ ] (ع اِ) ج ِ وضین . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وضین شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.