اجازه ویرایش برای همه اعضا

شهوت

نویسه گردانی: ŠHWT
این واژه تازى (اربى) است و برابرهاى پارسى آن چنینند: وَرَن Varan (پهلوى: شهوت، دیو شهوت) ، تنکامگى Tankamegi (پهلوى: تنکامَکیهْ: شهوت، شهوت پرستى) ، آزورى Azvari (پهلوى: حرص ، ولع ، شهوت) ، آزکامى Azkami (پهلوى: آزکامیهْ : حرص ، شهوت ) ، آزچهرپَتِشىAzchehrpateshi
(پهلوى: آزچیهْرپَتِشیهْ : اسارت روح در حرص و شهوت و سادیسم) ، شَنْکا (سانسکریت: شهوت) ، آژ Azh (اوستایى: حرص و شهوت) ، آبیلاش Abilash (سانسکریت: شهوت) وَرَنیک Varanik (پهلوى: شهوانى) وَرَنیکى Varaniki (پهلوى: وَرَنیکیهْ : شهوانیت) ، آزکامیک Azkamik (پهلوى:
شهوانى، حرصى) ، آزکامیکى Azkamiki (پهلوى: آزکامیکیهْ : شهوانیت ، طماعیّت) سپارش مى شود بجاى شهوت پرست ، شهوتران ، شهوت آلود ، شهوت پرور ، شهوت آمیز ، شهوت کُش بگویید و بنویسید : وَرَن پرست ، وَرَن ران ، وَرَن آلود ، وَرَن پرور ، وَرَن آمیز ، وَرَن کُش آژپرست
، آژران ، آژآلود ، آژپرور، آژآمیز، آژکُش
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
شهوت آمیز. [ ش َهَْ وَ ] (ن مف مرکب ) آمیخته به شهوت .
شهوت پرست . [ ش َهَْ وَ پ َ رَ ] (نف مرکب ) هواپرست . (آنندراج ). ابن فرجه . (یادداشت مؤلف ). پیرو شهوات نفسانی : گنهکار و خودرای و شهوت پرست بغ...
شهوت پرستی . [ ش َهَْ وَ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) پیروی از شهوت نفسانی : نشاط هر دو در شهوت پرستی به شیر مست ماند از شیرمستی . نظامی .چو دانست است...
شهوت آلوده . [ ش َهَْ وَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آلوده به شهوت : گفتم این عمر شهوت آلوده چون در و چون شکر بهم سوده .نظامی .
شهوت کشتن . [ ش َهَْ وَ ک ُ ت َ ] (مص مرکب ) فرونشاندن شهوت ، و چون آن را به آتش تشبیه می کنند از اینرو با «کشتن » ترکیب میشود : گر امروز آتش...
شهوت کلبی . [ ش َهَْ وَ ت ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شهوة کلبیة. جوع الکلب . (یادداشت مؤلف ). علتی است که هرچند خورد اشتداد اشتهای طعام ...
شهوت واژه ای عربی و انگیز پارسی است و همتای پارسی این ترکیب، اینهاست: آژ انگیز āžangiz (اوستایی - دری) آژ ویهان āžvihān (اوستایی -پهلوی)*** فانکو آدین...
شهوت انگیز. [ ش َهَْ وَ اَ ] (نف مرکب ) هر چیز که برانگیزد میل و رغبت را. (ناظم الاطباء). مشهی . (یادداشت مؤلف ). || هر چیز که موجب هیجان ش...
شهوت کلبیه . [ ش َهَْ وَ ت ِ ک َ بی ی َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شهوة کلبیة. شهوت کلبی . جوع الکلب . جوع کلبی . اشتداد شهوت خوردن . حرص در مأک...
شهوت چشیدن . [ ش َهَْ وَ چ َ / چ ِ دَ ] (مص مرکب ) به کار بردن شهوت . چشیدن طعم و لذت شهوت : هوی را با هوس الفت تو دادی برای لذت شهوت چش...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.