اجازه ویرایش برای همه اعضا

غیرت

نویسه گردانی: ḠYRT
احساسی گاهی ستودنی (در میهن دوستی) و گاهی نابخردانه (ناموس پرستی، تعصب دینی و...) و انگیزاننده و برخاسته از محیط زندگی (خانواده و جامعه) که فرد را وادار می کند تا با از خود گذشتگی در پشتیبانی همه جانبه از یک چیز، یک کس و یا یک باور و بالا بردن آنها و نپذیرفتن دیگری در کنار آنچه یا آن که دوستش دارد تا پای جان پیش برود و از هیچ هزینه ای در این راه دریغ نکند و به پذیرش یا سرزنش مردم نیز اهمیتی ندهد و پیامدهای کار خود را از ته دل بپذیرد) *** همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اسپر ásper (اوستایی: ásperezata)، پیاوت pyâvat (کردی: pyâvati).**** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
غیرت داشتن . [ غ َ / غ ِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) رشک بردن و رقابت کردن . غیرت خوردن . (ناظم الاطباء). غیرت بردن . غیرت آوردن . رجوع به غَیرَت ...
تمثال غیرت . [ ] (اِ مرکب ) کتاب حزقیال 8:3 و 5، به واضحی تمام معلوم نیست که در این آیه به کدام تمثال اشاره می نماید الا اینکه می توا...
غیرت آوردن . [ غ َ / غ ِ رَ وَ دَ ] (مص مرکب ) رشک بردن و جنبیدن و به مخالفت برخاستن : ساقی به جام عدل بده باده تا گداغیرت نیاورد که ج...
غیرت همدانی . [ غ َ رَ ت ِ هََ م َ ] (اِخ ) (ملا...) شاعر دوره ٔ صفوی و معاصر نصرآبادی بود. این بیت از اوست :ز تأثیر فغان جا در دل افکار خود ک...
غیرت کشمیری . [ غ َ رَ ت ِ ک ِ ] (اِخ ) صاحب گلشن آرد: خواجه عبداللطیف خلف صدق خواجه ابوالفتح خان «جنون » و شاگرد «ثابت »بود. در سرودن شعر د...
غیرت اصفهانی . [ غ َ رَ ت ِ اِف َ ] (اِخ ) میرزا جعفر غیرت متوفی به سال 1215 هَ .ق . از شاعران و سادات مولوی اصفهان بود. از اوست :افسوس که ...
غیرت کرمانشاهی . [ غ َ رَ ت ِ ک ِ ] (اِخ ) سیدعبدالکریم بن عباس . متوفی به سال 1275 هَ . ق . او راست : «دلنامه » که منظومه ٔ فارسی است . (از ال...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.