اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ریش برآوردن

نویسه گردانی: RYŠ BRʼAWRDN
ریش برآوردن . [ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) دارای ریش شدن . صاحب ریش گشتن .(ناظم الاطباء). خط برآوردن . (آنندراج ) :
امیدکه آن نوخط ما ریش برآرد.

بیدل (از آنندراج ).


|| خوشه دار شدن غله .(ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.