اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جشن

نویسه گردانی: JŠN
جشن . [ ج ُ ] (معرب ، ص ) معرب یا صورتی از گشن است . رجوع به گشن در همین لغت نامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
جشن . [ ج َ ش َ ] (اِ) حرارت تب . (برهان قاطع) : چو دید اندر او شهریار زمن برافتاد از بیم بروی جشن .سهیلی .
جشن . [ ج َ ] (اِ) ۞ آقای ابراهیم پورداود در جلد یکم کتاب یسنا نوشته اند: لغت جشن نیز در فارسی از لغت یسن اوستائی به یادگار مانده است چ...
جشن . [ ج َ ] (ع ص ) ستبر. (تاج العروس ).
جشن ساز. [ ج َ ] (اِ مرکب ) نام روز اول است از سالهای ملکی . (برهان قاطع).
جشن سان . [ ج َ ] (اِ مرکب ) روز اول سالهای ملکی .(شعوری ). ظاهراً این ترکیب تحریفی است از جشن ساز.
جشن سرا. [ج َ س َ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای ایچرود زنجان قدیم النسق ملکی خورده (کذا) مالک ، هوایش ییلاق ، زراعتش دیمی و آبی است . این ق...
جشن سَده، یکی از جشن‌های ایرانی، است که در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه یعنی آبان روز از بهمن ماه برگزار می‌شود. جشن «سَدَه» بزرگ‌ترین جشن آتش و یکی از که...
جشن هالو وین
جشن سده . [ ج َ ن ِ س َ دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به سده در همین لغت نامه شود.
جشن آباد. [ ج َ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای دره ٔ جزمن محالات خراسان واقع در پای کوه اﷲاکبر، آبش از کوه جاری ، اهلش گوسفنددار و زراعتشان د...
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.