اجازه ویرایش برای همه اعضا

حرامزاده

نویسه گردانی: ḤRʼMZʼDH
این واژه تازى (اربى) + پارسى ست برابر پارسى آن اینهاست: جِهْزاد/جِهْزاده Jehzad/Jehzadeh (پهلوى: ولدالزنا ، حرامزاده ، فاحشه زاده ) خُشوک Xoshuk (پارسى درى: حرامزاده ، فرزند نامشروع) ، سِند Send (پارسى درى: حرامزاده ، بچه اى که پدرش معلوم نیست) ، سِنداره
Sendareh (پارسى درى: بچه بى پدر، حرامزاده ، ولدالزنا) ، ویشودگ Vishudag (پهلوى: فرزند بد ، ولدالزنا)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
حرامزاده . [ ح َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب / ص مرکب ) سِنْد. (صحاح الفرس ) (دهار). سنده . سندره . (صحاح الفرس ). ابن زنیة.ابن غیة. ولدالزنا. زنازاده ....
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
گل حرامزاده . [ گ ِ ل ِ ح َ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گل آهک . گل مخلوط به آهک که با آن درزهای شکسته حوض و امثال آن را سازند. (مو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.