اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قضیم

نویسه گردانی: QḌYM
قضیم . [ ق َ ] (ع ص ) مرد قضم رسیده دندان . (منتهی الارب ). || شمشیر کهنه ٔ روی فروریخته . || (اِ) چیزی که به کرانه ٔ دندان گزند وخورند. || چرم سپید که بر آن نویسند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || کیسه ٔ چرمین . (منتهی الارب ). نطع. (اقرب الموارد). || جامه دان چرمین ، یا ادیم هرچه باشد، و گستردنی از ادیم . || نامه ٔ سپید. || علف و جو ستور. || سیم . || بوریا که به جای رشته اش تسمه باشد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.